فروغ نیستم
اعتصامی بودن را هم بلد نیستم...
پاییز دل انگیز ازراه رسید
روزهای پاییزی...
لبخند های زیباتر...
نگاه های علشقانه تر...
گل از گلم میشکفد
به فصل تولد تو...
این فصل دل انگیز...
امیرحسینم پسر پاییزی ام میدانی
او پاییز است رو راست وبخشنده! ساده دل ، فکر میکند اگر تمام داشته هایش را به پای آدم ها بریزد ، روزی ... جایی... لحظه ای ...از خوبی هایش یاد میکنند!
خبر ندارد آدم ها رو راست بودن وبخشنده بودنش را به پای محبتش نمی گذارند...
این همه باران به آدم ها می بخشد اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند...
عادت آدم ها همین است ، این آدم ها سالهاست به هموای بارانی می گویند....خراب ... اما ما دوستت داریم پاییز...
سلام پسر نازنینم گفتم برایت بنویسم از آنچه در دل دارم و نمی توانم بگویم.. شاید مجالی نباشد که برایت بگویم ...نمی دانم که اصلا این دلنوشته روزی چشمهای زیبای تورا زیارت خواهد کرد یا نه.. نمیدانم آن روز ها کجایی و شبها در آغوش کدام یار آرامش را در می یابی و صبح ها با نسیم نفس کدام دوست به پا خواهی خواست ولی مهم اینست که الان شبها را با گرمای آغوش تو می آغازم و صبح شیطون کوچولو...
ما را در سایت شیطون کوچولو دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bamirhosain924 بازدید : 13 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 14:00